عاشقانه دستهایش را گرفتم........................... گرمای عجیبی در سینه جانم را می سوزاند .عطر عجیبی پراکنده بود............................. حالتی داشتم وصف ناپذیر . گویی توآسمون بودم................................. به من لبخند می زد و در انتظار جوابش بود. گویی هوش از سرم پریده بود....................... نبضشوتو دستام حس می کردم. حتم داشتم اون هم همینطوریه........................ حس می کردم، آسمان،زمین، و همه چیز مال منه . آتیشی تو دلم به پا بود................................. آتشی بالاتر از زمان و جسم. تنها چیزی درونم را آزار می داد,.................... شرم داشتم در چشماش نگاه کنم. لیاقتش را نداشتم......................................... از بی ابرویی،گریه ام گرفت. من کجا و آسمان کجا؟...............................احساس کردم اون هم گریه می کنه. سرمو بلند کردم و ديدم قطره هاي بارون روي صورتم داره مي باره اون وقت فهميدم خدا با تمام وجودش منو درك مي كنه................. اون هم با من گريه كرد
نظرات شما عزیزان:
سلام جمله عاشقانه خوبي بود
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|
| |
نام : | |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollName->
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 35
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 86
بازدید کل : 19403
تعداد مطالب : 217
تعداد نظرات : 101
تعداد آنلاین : 1
دریافت کد خداحافظی